سلام! مدیریت اینستاگرامی هنر نمی‌خواهد

[ad_1]

روزنامه آرمان ملی طی یادداشتی از عملکرد همتی در بانک مرکزی انتقاد کرد.

سلام! مدیریت اینستاگرامی هنر نمی‌خواهد

در این یاداشت:

دو سال و پنج قبل و زماني كه پس از ماهي قبل و زماني كه پس از ماهي از بازار خواسته است، سكان به قول خودش ديگر نميدانست چه بايد بكند، رياست بانك و نهاد مجري تصميمات پولي و مالي دولت را به او دادند و برايش شعرها و شعارها سرودند و سر دادند كه. ! نامش عبدالناصر همتی است.

او برنامه داشت اما اصلاحات اقتصادي را در عمل كمي سر از جيب مردم درآورد. آمدنش آنقدر هيجان داشت كه همان ابتدا دلار جهشي دوبرابري را ثبت كرد، اما ديري نگذشت كه با خود و دوستانش و براي چيدن مقدمات برنامه هايش، هيجان بازار را آرام ساخت. در ابتدا با مديريت اينستاگرامي و علمي و هدايت و نظارت بر نقدينگي و البته از سر ناچاري سال را لنگانلنگان به پايان ببرد و ضمن تاکيد بر عادي و تحت کنترل بودن وضعيت به بيان محاسباتش از قيمت بپردازد.

به هر حال خودش میدانست نمیشود مدت زیادی به این وضعیت ادامه داد اما باز با مديريت نوساني و اينستاگرامي و حضور ميداني در سايه جناب فردوسي، اخلالگران را تهديد ميكرد و احتمالا اگر صرافان محله جناب فردوسي از قيمتهاي اين روزها اطلاع دارند با برچسب “براي بازرسي” به اینستاگرام ما مراجعه کنید »به استقبالش می‌رفتند.

البته از حق نبايد گذشت او واقعاً به چند دليل نمي‌توانست كاري كند. اول اينكه اصولا مديريت با دست خالي امري محال است و تحريمها بدجور دستش را خالي كرده بود. دوم اينكه پست گذاشتن در اينستاگرام تا حدي كار دارد و بعد از چند پست بايد كمي خلاقيت به باياركن.

در اين مورد بهتر بود كمي از سلبريتي‌ها كمك مي‌گرفت. سوم اينكه هرچه در مورد FATF فرياد زد كسي اهميت ندارد ولي شوربختانه روزي خودش هم از اصل، قضيه رالج. البته او در عين حال حواسش به جريان نقدينگي در بورس بود و با رخ دادن اتفاقات غيرقابل پيشبيني ديماه 98 و سقوط بورس، در مدتي کوتاه و با تزريق نقدينگي از تهديد فرصت ساخت.

ممکن است عده‌ای بگویند او را چه به بورس !؟ باید به آنها گفت رئيس آن وقت بورس کارمند فعال اوست و بدون نقدينگي بانک‌ها و شرکتهاي زيرمجمعن. با آغاز سال 1399 روند رشد قیمت ارز و طلا سرعت گرفت اما از یکسو ترسی که از سال قبل به جان مردم و خریداران خرد و طلا افتاده بود و از سویی تبليغات در حمايت تمامقد از رونق بازار باعث شد مردم به فکر تغيير رويه سنتي باشند. خود را برای حفظ ارزش سرمايه هايشان بيفتند و آرزو و طلاي خود را به تبديل كنند، تا جايي كه متوليان بازار طلا اعلام كردند ديگر پولي ندارند طلاي مردم را بخرند (!)

اما باوجود افزایش فروش، قیمت‌ها رنگی از کاهش به خود نمی‌دید و دلیل آن تا حد مشخص بود! خريداري بزرگ در حال خريدن بود! درست زمانی که مردم در حال فروش طلا و آرزو خود بودند و در صف خرید سهام گیر کرده بودند سرمايه هاي بزرگي که از يک سال قبل پيش آمده بود با اشاره به خروج از بازار و ورود به بازار ارز و طلا بودند و به همين دليل. قیمت‌ها روند نزولی به خود نمی‌گیرند.

حال اينكه مردم اميدشان به انتخابات آمريكا بود تا شايد فرجي شود و با آمدن نبايد كمي ارزش پوآل مالا را داشت. قضاوت از اينبار شانس با آنها يار بود و دلار 25-30هزار توماني چنان به كام آنها شيرين بود كه حتي زماني كه بازاري در روند كاهشي به خود گرفته بود با افزايش و ثبات نرخ سنا و نيما جلوي كاهش را گرفت.

ميراث دو سال و پنج ماه او را روساي قبلي در مدت 7-8 سال براي بازماندگان به يادگار ميگذاشتند و او کاري کرد کارستان (!) کارنامه دوسال و نيم او به حدي است که حتي اگر امروز اين متن نوشته مي شود به يکباره نصف مي شود. شور هم باز از زمان حضور او دو برابر شده است. در محافل اقتصادي و سياسي او را متخصص كنترل و کسب درآمد از نوسان مي‌نامند!

[ad_2]

Markus Bennett

مشکل ساز هیپستر پسند. متعصب غذا موزیکال. علاقه مندان به سفر. طرفدار زامبی برنده جایزه