[ad_1]
«کی به تو گواهینامه داده؟»، «باید بشینی پشت ماشین لباسشویی» و «زنی دیگر» بخشی از آذرهای کلهامی اهاان کبرنک. آزاری که انگار عادی و پذیرفته شده است و کمتر کسی به دنبال اصلاح آن است. اما یک گروه از زنان بیش از سایرین با این پدیده دستبهگریبان هستند که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. آن هم زنانی که همسان با مردان پشتیبان این فرمانها مینشینند تا با رانندگی خرج زندگی خود یا خانوان شرندگی.
به گزارش شرق، همین زنان همین چند روز پیش معاون اجتماعی و فرهنگ ترافیک پلیس راهور گفت که در 90 درصد تصادفات مقصر و رانندگان زن همیشه با احتیاط بیشتر نسبت به مردان رانندگی می کنند. اما به نظر نمیرسد فقط یک آمار تغییری در این وضعیت ایجاد کند. از نوع متلکها برمیآید که ریشه اصلی این موضوع قراردادن زنان در حوزه خصوصی است. به عبارت دقیقتر جامعه عادت دارد یا شاید هم می تواند زنان را در حوزه خصوصی و بهویژه کار بیمزد خانگی ازجمله در حال کارکردن با ماشین لباسشویی ببیند تا در کارهایی که مردانه قلمداد می شود. این تضاد رانندگی زنان با حوزه خصوصی خانواده تا جایی دارد که تحلیل رمانهای زنان در قرن بیستم نشان می دهد اتومبیل تحول شگرفی در نقشهای جنسیتی و دنیای زنانه وجود دارد. پولین گاروی، انسان شناس نیز در بررسی تأثیر رانندگی بر زندگی زنان نورژی، استدلال می کند که اتومبیل برای زنان به معنای تجاوز از نقش های تثبیت شده جنسیتی و آسودگی موقت از کارهای خانگی و راهی است برای رهایی از انزوای درون خانه.
هدف این گزارش، ریشهیابی آزار کلامی ایرانیان زن نیست که این خود میتواند یک موضوع پژوهشی را انجام دهد. این نوشته بر زنانی است که به نظر می رسد از سایرین تحت تأثیر فکری هستند که همیشه زنان را در رانندگی مقصر و نابلد میداند، یعنی مربیان زن آموزش رانندگی. همین زنانی که وقتی شما برای آموزش رانندگی می توانید ثبت نام کنید، خیلی از اطرافیانتان باید توصیه کنید که چرا مربی زن نروید که احتمالاً کمتری در مقایسه با مردان دارند. توصیههایی که حتی گاهی اوقات از سوی خود زنان هم شنیده میشود.
به عبارت دقیقتر زنان فکری در جامعه بهطورکلی زندگی اجتماعی و اقتصادی این افراد را تحت تأثیر قرار می دهد، که با شرایط موجود ممکن است درآمد کمتری از مردان در همان شغل داشته باشد و بار روانی از آزارهای کلامی را بیش از دیگران احساس کند. کنند. گفتگو با زهرا و مریم کموبیش همین پیشبینیها را میکند.
زهرا یک مادر تنهاست که دو فرزند نوجوان دارد، بههمیندلیل باید تماموقت کار کند. بنابراین حقوقش با مردان همردهاش تفاوتی ندارد، اما بههرحال مردان مربی مربی بیشتر دارند، چراکه زنان فقط می توانند خدمتگزار خانم باشند که بخشی از همین زنان هم طالب مربی آقا هستند: «بعضی از زنها فکر می کنند مربی آقا نترستر است و می دهند به جای. مربی زن با مربی مرد رانندگی یاد بگیر ».
او حتی به این موضوع اشاره می کند که بسیاری از هنرجویانش به خاطر مشکل پیداکردن همراه باید به برداشتن کلاس با یک زن شدهاند، اما در آخر از این کلاس راضی بودند. ماجرا فقط داشتن هنری کمتر نیست، بلکه خیلی از مشکلات این شغل ناشی از فشار روانی است: «هرچند به این کار علاقه دارم، اما خیلی وقتها میگم کاش یه هنر دیگهای بلد بودم و از این کار بیرون میامدم. مشکل اول پیداکردن یک محل خلوت برای تمرین با هنرجو است. موضوع دوم اینه که وقتی مردم تابلوی آموزش رانندگی رو میبینن و متوجه میشن راننده خانومه، پشت چراغ قرمز، بعد از سبزشدن چراغ شروع به بوقزدن میکنن، هنرجو هم هول میشه و خیلی وقتها ماشین خاموش میشه و به دنبالش میزنه بیشتر. خیلی وقتها هم پسرهای جوون از کنار ماشین رد میشن و حرفه ای میزنن، مثلا میگن تو برو پشت ماشین لباسشویی بشین یا برو تو همون آشپزخونه و حرفای دیگه ای که همه شنیدیم. کلا خیلی از مردم وقتی تابلوی آموزش رو میبینن، بیشتر از اینکه با هم کنن، میخوان اذیت کنن».
اگر میگوید همه مردم این رفتارها را ندارند و خیلی وقتها هم به آرامش هنرجو کمک میکنند. هر گونه رفتارهای بد، این شغل را به یک شغل پراسترس تبدیل کرده است.
هی پشتوانههای نداریم!
هر چند این همه ماجرا نیست و مشکلات قبلی در کنار هیچ گونه بیمه درمانی، بازنشستگی و حتی بیمه حوادث در تصادف هنرجو قرار می گیرد: «ما هیچ پشتوانه ای نداریم و عضو هیچ صنفی هم قرار نمی گیریم. هزینه بنزین، لاستیک، استهلاک خودرو و سایر هزینه ها برای انجام خود مربی است و از طرف ماشین ها فقط اجازه کار دارن و بعد بدون هیچ کمکی باید ماشین جدید جایگزین شود ».
مریم هم مربی آموزش رانندگی است که اول به همین ترتیب است که خیلی از زنها به دنبال مربی مردان اشاره می کنند و میگوید :، اما بعضی از اینها بعد از تمامشدن کلاسها یا بعد از اینکه یک جلسه هم با مربی خانم برمیدارند، از دیدگاه قبلی خود. پشیمان میشوند، چراکه مردها با وجود تلاشی که دارند، عموماً کلینگر هستند و از طرفی ممکن است زنرنر نارنند. همچنین با توجه به اینکه آقایان میتوانند هنرجو از هر دو جنس داشته باشند، امرا زنارا زناورنماران
او هم در ادامه مانند زهرا به عدم حمایتهای قانونی از این صنف اشاره میکند: «آژاننس و تاکنی و حهانسم، نبنرا. بیمه هم که هیچ، اما ما هم تا زمانی که میتوانیم کار کنیم و بالاخره باید بشیم. همین باعث میشه تعداد جلسات کمتر باشه و هنرجوها هم درست یاد نگیرن، بعد میگن چرا رانندگیها خوب نیست! همه جای کشور مربیهای رانندگی جزء مظلومترین کارن».
آقایون فکر میکنن خیابون مال خودشونه
تجربه آزارهای کلامی هم یکی، دو تا نیست. مریم هم میگوید که این تجربه هرروزه است، هر چند در مناطق مختلف، متفاوت است: «آقایون فکر میکنن مال خودشونه و زن با خیابون و ماشین سنخیت نداره، اما این چند سال زنها خوب بلند شدن و خلاف این رو به مردها نشون دادن» .
[ad_2]