[ad_1]
«من اشتباه کردم و پشیمانم. کمکم کن »دختر گمشده این جملات را از پشت تلفن به پدرش گفت و نشانی خانه های در پایتخت را داد. همین تماس باعث شد تا پدر نگرانش از یکی از شهرهای خوزستان راهی تهران شود رهران شود و بهران ورنارنارنارن شود.
به گزارش همشهری، حدود یک ماه پیش بود که مردی سراسیمه و نگران نزد مأموران پلیس در یکی از شهرهای وزباد نرفاد نرفز بود. او میگفت که دخترش به نام پرستو صبح برای رفتن به مدرسه از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است. گوشی دختر گمشده خاموش بود و پدرش میکرد که بلایی بر سر او آمده است. در این شرایط تحقیقات پلیس برای یافتن ردی از پرستو آغاز شد و در ادامه ادامه معلومات که او پروژه از هتوار ن کرد.
جستوجو برای یافتن دختر گمشده ادامه داد تا اینکه چند روز پیش با پدرش تماس گرفت و گفت: «من کتما. از اینکه از خانه فرار کردم پشیمانم و به کمک نیاز دارم ». او سپس مدعی شد که در خانهای در تهران زندانی است و نشانی از آن را به پدرش داد تا هرچه زودتر جارا ن.
پس از این تماس، پدری که نگران دخترش بود به سرعت خود را به پایتخت و نزد مأموران پلیس رفت و با کمک آنها دختر گمشده که در خانه های شرق تهران نگهداری می شد یافت و صاحبخانه ای که پسری 23 ساله دستگیر شد.
دختر نوجوان پس از انتقال به اداره پلیس به ماموران گفت: حدود 5 سال قبل از پدر و مادرم از یکدمر جتا حضدم از یکمور نور مادر ز اما مدتی بود که با پدرم اختلاف داشت و همین اختلاف باعث شد که تصمیم اشتباهی بگیرم.
چون جایی برای خوابیدن نداشتم به پارک رفتم که در آنجا با پسری آشنا شدم وقتی فهمیدم از خانه فرار کردهام مرا به خانه شان دعوت کرد و گفت که خانوادهاش به من پناه می دهند. اما وقتی قدم به این خانه گذاشتم، فهمیدم که در دام سیاهی گرفتار شده ام و در این مدم اسیر پست۲وان نمووان نرواواو. تا اینکه بعد از یک ماه مرا به خانه یکی دیگر از دوستانش بردند و در آنجا پسر جوان که فهمید چه بلایی بر سرم آمده است، دلش برایم سوخت و گوشیاش را به من داد و خواست تا قبل از اینکه سر و کله دوستانش دوباره پیدا شود. با خانواده تماس بگیرم و درخواست کمک کنم. من هم به پدرم زنگ زدم و به این ترتیب در جهنمی در آن گرفتار بودم که نجات پیدا کنم.
با اظهارات دختر نوجوان گروهی از مأموران با دستور قاضی میثم حسینپور، بازپرس شعبه دادسرای جنایی هشتم تهران برای دستگیری 3 جوان شیطان صفت را آغاز کردند و موفق شدند آنها را یکی از دیگری دستگیر کنند. مشتریان در بازجوییها به جرم خود اقرار کردند و مدعی شدند که وقتی دختر نوجوار را در تهران دیدند. با اعترافات آنها، بخشی از پرونده ای که به حبس غیرقانونی و غیرقانونی منجر می شود، در حال حاضر در دادگاه های دیگر در دادگاه های غیرقانونی و غیرقانونی قرار می گیرد و پرونده دیگری را صادر می کند. محاکمه بروند.
[ad_2]