[ad_1]
پسر نوجوانی که درگیری با یک بسیجی او را به قتل رسیده بود، در دادگاه کیفری استان تهران پای مه محاک.
به گزارش شرق، که نوجوانی زیر 18 سال است، به قتل اعتراف کرد و مدعی شد قصد برد و مدعی شد قصدی برای کشتن نداشه برای کشتن نداشه بارنق. براس مدارک موجود در پرونده این قتل یک سال قبل اتفاق افتاد و مأموران در جریان آن قرار گرفتند. شواهد نشان میداد سجاد عضو پایگاه مقاومت بسیج انصارالامام تهران بوده است که پس از درگیری با چند پس از نرگیری با چند پس از نرگیری با چند پس ساق.
ماموران پلیس پس از بازبینی دوربین مداربسته یکی از بانکها در اطراف محل جنایت دریافتند جوان بسیجی پس از صحبت با سه جوان از سوی آنها مورد حمله قرار گرفته است. پس از آن مأموران به برادر قربانی رفتند و او در توضیح ماجرا گفت: برادرم به سه پسر جوان که هممحله های ما بودند، به خاطر متلکگویی به یک زن تذکر داده و آنها را به معروف کرده بود. به نظرم آنها از سجاد کینه نزدیک و برادرم را به قتل رسانده اند. بهاینترتیب سهجانبه در منطقه خاکسفید تهران دستگیر شدند و با جوان بسیجی اعتراف کردند.
در بررسیهای بعدی مشخص شد که یکی از دوستان به نام شهرام ضربههای مرگبار را به سینه و پهلوی جوان بسیجی بسیجی میزند. <<<<<? شهرام در ماجرا گفت: من بهعنوان پیک موتوری در یک آشپزخانه کار میکنم. صاحب رستوران با خودرواش در حال بردن غذا برای یکی از مشتری ها بود که آینه خودروراش بودروراش بود نورورخن نورورخن نورورخی وقتی من و برادر صاحب رستوران به محل رفتیم، یک جوان بسیجی وارد ماجرا شد و با هم درگیر شد. آن روز درگیری تمام شد اردای آن روز همراه صاحب آشپزخانه و برادرش بودم که آن جوان را دوباره دیدیم و درگیری آغاز شد و شروع شد و در آغاز شروع شد ومراه زاحب آشپزخانه و برادرش بودم که آن جوان را دوباره دیدیم و شروع شد و شروع شد و در آغاز شروع شد. شدیم وری آغاز شدیم ومراه پلیس یک بار دیگر فیلم دوربین مدابسته محل قتل را مورد بررسی قرار داد و از روی حرکت دسته ها و سایر اتفاقاتی که در آن فیلم ضبط شده بود، مسجل شد ضرباتی را که منجر به مرگ سجاد شد، شهرام وارد کرد.
مثل ضربات دیگری نیز بر پیکر مقتول وارد شده بود که دو نفر دیگر آنها را زده بودند. این در حالی بود که خانواده سجاد با طرح شکایتی خواستار قصاص شدند. با اعتراف شهروندان برای شهرام به چندین بار مباشرت و برای دو برادر به معاونت در قتل کیفرخواست صادر و شان به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده و پرونده در شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران که شعبه پرونده صادرکننده به جرائم اطفال است، بررسی می شود. قرار گرفت.
در جلسه ابتدایی جلسه کیفرخواست از خوانده شد و در ادامه اولیدم مقتول در جایگاه حاضر شدند. آنها درخواست قصاص کردند. سپس در موقعیت قرار گرفت. <<<< اما گفت قصدی برای قتل نیست.
گفت: دو برادر صاحب آشپزخانه هستند که بهرام یکی از برادرها با خودروی پژو 405 در پخش غذای کمک میکند. آن روز بهرام مثل من سفارش داشت که بعد از بهرام شنیدم آینه خودرواش با دست زن جوانی که در حال صحبت با تلفن بود، برخورد و زن جوان شرورد به جیغ و آن شروع به جیغ و فریاد کرد. در این صحنه ابتدا یک نانوا و سپس صاحبان چند مغازه و اهالی محل به هواخواهی زن جوان آمدند و باعتزورنورنوروانیوروار. سپس بهرام دور شد و ماجرا را به صورت تلفنی به من، برادرش و آشپزمان خبر داد. وقتی بهرام با ما تماس گرفت، خودمان را به محل رساندیم و درگیری دوباره شروع شد، مردم دور ما حلقه زده بودند که من از روی نادانی چاقو را از جیبم بیرون آوردم و مرد جوانی که قصد داشت با میانجیگری پایان دهد، با ضربه زدن. اینجا هستید.
وقتی پسر جوان روی زمین افتاد پا به فرار گذاشت و فکر می کردیم او زنده بود و بعد از آن غذا را که همراهم بود، به آدرس سفارشدهنده بردم و پس از آن به خانه رفتم و بعد از آن از طریق دوستانم شنیدم که پسر جوان شهید شد. . فردای آن روز به آشپزخانه رفتم که پلیس من را دستگیر کرد. من اصلا خودم متوجه نشدم ضربات چگونه وارد شده است و فکر نمی کنم ضربات را من زده باشم. هنوز هم یادم نمیآید دقیقا چه اتفاقی افتاده است. ضمن اینکه موضوع درگیری به من ربطی نداشت. من برای حمایت از صاحبکارم وارد درگیری شدم.
شخص در پاسخ به این سؤال که آیا میدانست قتل قصاص است، گفت: من حتی نمیدانستم مرتکب قتل شتم. اصلا تصور درستی از آنچه اتفاق افتاده بود، نداشتم. ممکخرج خانوادهام باشم. خیلی سختی کشیدم. اگر آدم خلافکاری بود که کارگری نمیکردم.
بعد از گفته های گفته های روانشناس مشاور نیز نظریه خود را اعلام کرد و سپس وکیلمدافع را در موقعیت قرار گرفتن و خواستار اعمال ماده 92 به نفع موکلش گفت و گفت با توجه به نوجوانبودن درخواست می کند از او خواسته شود. با پایان دادگاه دادگاه قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند.
[ad_2]