نامادری به قتل ، پای میز محاکمه

[ad_1]

نامادریایی که دوست دارند با خورندن متادون به یک کودک باعث مرگ شود، در دفاع از خود مدعی شد قتل کار او نبوده و چون نامادری است، به او وارد شده است.

به گزارش شرق، این زن در جلسه دادگاه مدعی شده قبل از آن تحت تأثیر القاعده قرار گرفت و چه رسا گفرده و آنچنچرسا گفت. کیفرخواست صادر شده یکسال و نیم قبل از کودک پنجساله‌ای به نام سینا به بیمارست. زنی که این کودک را به بیمارستان رساند، گفت نمی‌داند به چه دلیلی بیهوشی شده است.

ساعتی بعد سینا جانش را از دست داد و پرونده با موضوع مرگ مشکوک تشکیل شد. بررسی‌های پزشکی قانونی نشان داد سینا بر اثر مصرف متادون جانش را از دست داده است. تحقیقات به این ترتیب آغاز شد و سمیرا نامادری سینا مورد بازجویی قرار گرفت. اما مدعی نمی‌داند چه اتفاقی افتاده است. در این‌میان مادر سینا علیه سمیرا شکایتی را مطرح کرد و گفت قصد دارد سمیرا کشتن فرزنردش باشد و برای او تمرجاز داشته باشد. در نهایت سمیرا مسدود شد. و گفت: من قبول ندارم و مرتکب قتل نشده ام.

سمیرا در بازجویی های بعدی اعتراف کرد متادون خرید و برای خودکشی خود در نوشابه ریخته بود و سینا به اشتباهی را خورده و جانش را از دست داده است. با توجه به اعترافات این زن کیفرخواست قتل عمدی علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، بعد از اینکه کیفرخواست علیه سمیرا خوانده شد، مادر سینا علیه او شکایت کرد و مدعی شد او مرتکب قتل عمدی فرزندش شد و درخواست قصاص کرد. سپس پدر سینا در موقعیت قرار گرفت. او گفت: من معتقدم سمیرا به عمد کاری نکرده است. من با سمیرا زندگی کرده‌ام و می‌دانم زن مهربانی است. او به بچه‌ها خیلی مشکل می‌کرد. او قدرت این را دارد که به کسی به‌عمد آسیب بزند، ندارد. می‌کنم من با این زن زندگی کرده‌ام و باور دارم به عمد کاری نکرده‌ام. من نمی‌گویم به بچه من متادون نیست. اما مطمئناً می‌گویم به‌عمد این کار را نکرده است.

در ادامه سمیرا در موقعیت قرار گرفت. او گفت: من قتل را قبول ندارم. من و سهیل پدر سینا عاشق هم شدیم و با هم ازدواج کردیم. سهیل دو فرزند داشت و خانواده من با این ازدواج مخالف بودند. اما من عاشق شده بودم و به‌همین‌خاطر با او ازدواج کردم. وقتی وارد زندگی سهیل شدم، متوجه شدم بچه‌های سهیل یعنی سینا و ساسان به‌شدت آسیب دیده‌اند. بچه‌های طلاق بودند و آنها آسیب روحی شدیدی داشتند. در حالی که این آسیب‌ها جسمی هم دیده می‌شد و به وضعیت تغذیه بچه‌ها نمی‌رسیدند. من خیلی بچه ها را دوست دارم. با سینا و ساسان هم رابطه خیلی خوبی داشتم. آنها من مامان صدا می‌زدند. این موضوع هم باعث ناراحتی مادری شده بود.

جلسه ادامه داد: من هزینه برای آن بچه‌ها کردم. مدام به تغذیه آنها می‌شود و حتی در یک میلیون تومان هزینه بازی‌درمانی بچه‌ها می‌دادم. بچه‌ها را برای تراپی می‌بردم و همین‌ها را خیلی خوب کرده‌اند. هیچ دلیلی برای اینکه من به آنها آسیب بزنم، وجود ندارد. من سهیل را هم خیلی دوست داشتم و زندگی خوبی داشتم. هیچ دلیلی وجود نداشت که من شبی که پدرشان در خانه نیست، به سینا یا ساسان آسیب وارد کنم. من اگر قصد کشتن بچه‌ها را داشتم، این کار را می‌کردم که مادرشان بیفتد. آدم بی‌سوادی هم نیستم که نمی‌توانم فکر کنم و شعورم می‌رسید اگر بچه را بکشم، پلیس سراغم می‌آید.

در این قاضی بخشی از هنگام اظهارات در دادسرا را خواند و گفت: شما در دادسرا اعتراف کردید که متادون خرید کرده اید و گفته اید: شوهرم به من بیتوجهی میکرد. هرچه به شوهرم و بچه هایش مهربانی و به آنها توجه کنند. چون ازدواج دوم بود، نمی‌توانم طلاق بگیرم و تصمیم بگیرم خودم را بگیرم. در میدان هروی متادون خریدم. به من گفتند اگر متادون را با نوشابه یا آب‌میوه مخلوط کنم، تلخی آن می‌شود. من هم این کار را کردم و بعد هم سینا احتمالا متادون را خورده و مسموع شده است. قاضی ادامه داد: شما اعتراف کرده‌اید و با دست‌خط خود نوشته‌اید. چطور مدعی هستید که مرتکب قتل نشده اید؟

گفت: من تحت القائاتی که به من می‌شد، این چیزها را نوشتم و قصه‌بافی کردم. مأموری که از من بازجویی می‌کرد، به من گفت شوهرم را رها کرده و درخواست طلاق داده است. خواهرم را ببندند و اگر اعتراف نکنم، من را همچنان در نگهدارند. او به من گفت بچه با متادون مسموم شده است. من هم با چند معتاد کارتن خواب در یک نگهگاه بودم. یکی از آنها به من گفت که متادون تلخ است و با نوشابه یا آب‌میوه باید خورده شود. من مطمئن نیستم، من نیستم، من نیستم. من اصلا نمی‌دانستم متادون چیست و به چه درد می‌خورد. قاضی تو درباره زندگی خصوصی نوشته‌های که با شوهرت گفت: گفتی. من اینجا هستم. چرا حقیقت را کتمان میکنی؟

شخص گفت: باور کنید من نمی‌دانم متادون از کجا آمده بود. مادر سینا ادعای اشتباهی را درباره من مطرح کرده است. وقتی مادر سینا متوجه شدم من و سهیل با هم ازدواج کردیم، خیلی ناراحت شدم. او برای من پیام فرستاد که سهیل تو را برای پرستاری بچه ها گرفته و یک سال دیگر طلاقت می دهد. او می‌گفت سهیل و من یک سال از هم جدا می‌شوم که حالم خوب شود و بعد دوباره رجوع کنیم.

خانواده ادامه داد: این زن عکس‌های دونفره‌اش را با سهیل برای من می‌فرستاد تا بگوید سهیل او را خیلییتس. ظاهرا از طلاق پشیمان شده و می‌خواستیم برگردیم و ازدواج کنیم این کار را سخت بود. من یکسال‌و نیم است به این‌دلیل که نامادری در زندان بودم. من مرتکب قتل‌ام، فقط چون نامادری هستم، کسی حرف من را قبول نمی‌کند. قسم می‌خورم قتل کار من نبوده است. قبول دارم اعتراف کردم ; اما اعترافات من تحت تأثیر فشاری بودند که مأموران به من می‌آورند و هیچ‌کدام هم درست نیست. من اصلا نمی‌دانم متادون چطور وارد بدن سینا شده است. من اینجا هستم من اینجا هستم

بعد از گفته‌های این زن، وکیل‌مدافعش برای بیان دفاعیاتش در جایگاه حاضر شد و دفاعیاتش را مطرح کرد. بعد از پایان جلسه دادگاه قضات شعبه 5 برای تصمیم گیری وارد شور شدند.

[ad_2]

Nigel Riley

تمرین کننده موسیقی دوستانه. گیک هاردکور توییتر. بیکن پژوه. متخصص زامبی برنده جایزه.