[ad_1]
بامداد غفاری; به نظر می رسد تیم مذاکره کننده ایران خواهان مذاکره هر چه نزدیکتر با کشورهای غربی است که البته می توان آن را به عنوان یک تکنیک مذاکره توجیه کرد و پذیرفت، اما اگر اشتباه محاسباتی از سوی دیگر باشد، منجر به شکست مذاکرات می شود.
بسیاری از سیاستمداران ایرانی بر این باورند که با توجه به ترس کشورهای غربی از هسته ای شدن ایران (دستیابی به فناوری ساخت بمب)، غرب در عمل تنها یک گزینه دارد و آن پذیرش خواسته های مشروع اما حداکثری ایران است، زیرا اعتقاد بر این است که درست است. که گزینه حمله نظامی فقط یک بلوف خالی است.
اما واقعیت این است که گزینه های دیگری نیز پیش روی کشورهای غربی هستند که اگرچه آشکارا بیان نشده اند، اما قطعاً به دقت مورد بررسی قرار گرفته اند. یک گزینه ساده که تقریباً در هر نوع مذاکره و مذاکره ای مورد توجه قرار می گیرد، گزینه «اگر کاری انجام نمی دهیم» است: «اگر هیچ کاری انجام نمی دهیم».
به عنوان مثال، اگر در مذاکرات ساده خرید کالا بین عرضه کننده و مشتری، مشتری تقاضا را 20 درصد کاهش دهد و تهدید کند که در صورت عدم پذیرش درخواست او از همکاری امتناع می کند، فروشنده قطعاً گزینه “اگر هیچ چیز تمام نشده باشد” را خواهد داشت. “من” بررسی خواهم کرد که چه کاری می توان انجام داد آیا واقعا تامین کننده بهتری وجود دارد؟
آیا مشتری حاضر است هزینه ها و خسارات احتمالی ناشی از تعویض تامین کننده اصلی را پوشش دهد؟ و اگر مشتری را از دست بدهم برای شرکت بدتر خواهد بود یا اینکه سایر مشتریان با پذیرش شرایط مشتری تحت تاثیر منفی قرار خواهند گرفت؟ این بدان معناست که یکی از گزینههایی که میتوان در هر مذاکرهای در نظر گرفت این است که کاری انجام ندهیم و بگذاریم وقایع به مسیر خود برسند.
چه میشود اگر فرض کنیم که غرب برای برنامه هستهای ایران گزینه مشابهی دارد: ایران سریعتر ثروتمند میشود. ایران به سه دلیل عمده تصور می کند که برای کشورهای غربی کابوس خواهد بود: اول اینکه منطقه را هسته ای می کند، دوم اینکه آنها هرگز جرات حمله مجدد به ایران را نخواهند داشت و سوم اینکه از نابودی اسرائیل می ترسند. اما واقعیت این است که این سه فرضیه لزوما درست نیستند.
هسته ای شدن کشورهای منطقه اجتناب ناپذیر نیست، به ویژه اینکه عربستان و امارات در دست کشورهای غربی هستند و ترکیه اصولاً در شرایط اقتصادی و سیاسی قرار ندارد که وارد چنین رویارویی جدی شود. با غرب
نادیده گرفتن دلیل دوم حتی سادهتر است، در واقع به نظر میرسد هیچکس جرات حمله به ایران را ندارد، چه هستهای یا غیرهستهای، گویی هیچ حملهای به ایران غیرهستهای حتی در زمان ترامپ و جورج دبلیو بوش رخ نداده است. و همه به خوبی می دانند که ایران بسیار منطقی تر از حمله هسته ای به اسرائیل است که به معنای نابودی ایران است. در واقع، دستیابی به فناوری تسلیحات هستهای، اگرچه قطعاً به مذاق غربیها خوش نیامده است، اما ممکن است آنطور که ما تصور میکنیم، کابوس آنها نباشد.
واقعیت این است که برخلاف تصور رایج که زمان به نفع ماست، اینطور نیست.
اگر به عملکرد کشورهای اروپایی از زمان خروج ترامپ از برجام نگاه کنیم، عکس آن را می بینیم و در عمل فریادهای زیادی می بینیم که دقیقاً همان استراتژی را دنبال کردند و دقیقاً هیچ کاری نکردند.
[ad_2]